-
بنزما-رونالدو،یک رویارویی جذاب دراستادوفرانس
جمعه 18 مهرماه سال 1393 15:54
بنزما-رونالدو،یک رویارویی جذاب دراستادوفرانس تیم های ملی فرانسه و پرتغال فردا در ورزشگاه استادوفرانس و در قالب یک بازی دوستانه به مصاف یکدیگر خواهد رفت. به گزارش "ورزش سه"، فردا در ورزشگاه استادوفرانس شهر پاریس، یک مسابقه دوستانه جذاب بین فرانسه و پرتغال برگزار خواهد شد. مسابقه ای که در آن، بسیاری منتظر...
-
دلگرمی تو
جمعه 11 مهرماه سال 1393 17:48
دلگرمی تو بالهای مناند. چیزی بگو گاهی چنانم بی تو که عبور سایهام از کنارم نگرانم میکند.
-
فینگیلی و جینگیلی
سهشنبه 8 مهرماه سال 1393 16:11
-
بهترین بابای دنیا
سهشنبه 8 مهرماه سال 1393 16:08
-
سلام یادتون نره
سهشنبه 8 مهرماه سال 1393 16:05
-
سه بچه خوک
سهشنبه 8 مهرماه سال 1393 16:04
سه بچه خوک یکی بود ، یکی نبود ، زیر گنبد کبود در جنگلی، خوکی با سه پسرش زندگی می کرد . اسم بچه ها به ترتیب مومو ، توتو ، بوبو بود . یک روز مادر خوکها به آنها گفت :” بچه ها شما بزرگ شدید و باید برای خودتان خانه ای بسازید و زندگی جدیدی را شروع کنید . “ مومو که از همه بزرگتر و از همه تنبل تر بود پیش خودش فکر کرد چه لزومی...
-
مهمانهای ناخوانده
سهشنبه 8 مهرماه سال 1393 16:02
-
گربه و روباه
سهشنبه 8 مهرماه سال 1393 16:01
گربه و روباه گربه ای به روباهی رسید .گربه که فکر می کرد روباه حیوان باهوش و زرنگی است ، به او سلام کرد و گفت : حالتان چطور است ؟ روباه مغرور نگاهی به گربه کرد و گفت : ای بیچاره ! شکارچی موش ! چطور جرات کردی و از من احوالپرسی می کنی ؟ اصلا تو چقدر معلومات داری ؟ چند تا هنر داری ؟ گربه با خجالت گفت : من فقط یک هنر دارم...
-
گرگ و الاغ
سهشنبه 8 مهرماه سال 1393 16:00
گرگ و الاغ روزی الاغ هنگام علف خوردن ،کم کم از مزرعه دور شد . ناگهان گرگ گرسنه ای جلوی او پرید . الاغ خیلی ترسید ولی فکر کرد که باید حقه ای به گرگ بزند وگرنه گرگه اونو یک لقمه می کنه ، برای همین لنگان لنگان راه رفت و یکی از پاهای عقب خود را روی زمین کشید . الاغ ناله کنان گفت : ای گرگ در پای من تیغ رفته است ، از تو...
-
صلح حیوانات قصه کودک
سهشنبه 8 مهرماه سال 1393 16:00
صلح حیوانات قصه کودک مزرعه بزرگی در کنار جنگل قرار داشت . این مزرعه پر از مرغ و خروس بود . یک روز روباهی گرسنه تصمیم گرفت با حقه ای به مزرعه برود و مرغ و خروسی شکار کند . رفت ورفت تا به پشت نرده های مزرعه رسید . مرغها با دیدن روباه فرار کردند و خروس هم روی شاخه درختی پرید . روباه گفت : صدای قشنگ شما را شنیدم برای همین...