هفتیک::7ik.ir سرگرمی .تفریحی

اخبار،تفریحی،سرگرمی،عکس،خنده دار،عاشقانه،بیوگرافی،اطلاعات عمومی،همسرداری،آموزشی،آشپزی،

هفتیک::7ik.ir سرگرمی .تفریحی

اخبار،تفریحی،سرگرمی،عکس،خنده دار،عاشقانه،بیوگرافی،اطلاعات عمومی،همسرداری،آموزشی،آشپزی،

پیــــــری آدما


آدم ها آرام آرام پیر نمےشـــوند..
آدمـها در یـک لحظـــہ ..
با یـک تلفـــن...
با یـک جملــــہ ...
با یـک نگــــــــاه ...
با یـک اتفـــــ  ــــاق....
با یـک نیامـــــــــــــــدن..
بایـک دیـــــر رسیــــــ ــ ـدن..
بایــــک "بایــــــد برویــــم"
وبایک تمـــام کنیـــم پیر مے شـــوند
آدمها را لحظــہ ها پیر نمے کنـــند..
آدم را آدم ها پیــــــر مـــے کنند.

از بین بردن جوش های سر سیاه


1.گوجه فرنگی را با شکل و اندازه های مختلف به گونه ای برش دهید که بتوان با آن صورت و بینی را پوشش داد.
2.صورت خود را به آرامی و با آب گرم بشویید.
3.گوجه فرنگی های خُرد شده را بر روی جوش های سر سیاه قرار داده و به مدت 15 دقیقه به آن زمان دهید.
4. پس از گذشت این زمان، صورتتان را با آب گرم بشویید.
بلافاصله پس از این روش از مرطوب کننده استفاده نکنید.

دست ز تو نمی کشم


شاه دلم گدا مکش ، من شده ام گدای تو
گر چه ستم کنی به من،جان و تنم فدای تو

مهر تو از وجود من ، با غم دل نمی رود
مهر منت به دل نشد ، هر چه کنم برای تو

از همه کس گذر کنم ، از تو گذر نمی شود
مشکل تو وفای من ، مشکل من جفای تو

کن نظری که تشنه ام ، بهر وصال عشق تو
من نکنم نظر به کس ، جز رخ دلربای تو

جان من و جهان من ، روی سپید تو شدست
عاقبتم چنین شود ، مرگ من و بقای تو

از تو برآید از دلم ، هر نفس و تنفسم
من نروم ز کوی تو ، تا که شوم فنای تو

دست ز تو نمی کشم ، تا که وصال من دهی
هر چه کنی بکن به من ، راضی ام از رضای تو

خدایا


خدایا
تجربه مهربونی تو و فراموش کاری من همیشه برام تازگی داره!
هر بار که میترسم و تو در آغوشم میگیری
هر بار که دلتنگ میشم و تو محکم دستامو میگیری
هر بار که تو تاریکی شب گم میشم و تو فانوس به دستم میدی
هر بار که آرزو میکنم و تو شگفت زده ام میکنی
هر بار که تا میخوام فریاد بزنم "کجایی؟!" تو آهسته در گوشم میگی: کنار تو
هر بار که دلم بیتاب مهربونیت میشه و تو بیتاب تر از من، آرومم میکنی ...

خدای من
هر بار که فراموشت میکنم و تو فراموشم نمیکنی ،
هر بار برام تجربه تازه ای هست احساست
بزرگــتر از قبل ...
مهربانــتر از قبل ...
محبوبــتر از قبل ...

چه حس خوبیه وقتی "دوستت دارم" از قلبم میگذره و تو بی واسطه میشنوی ...
به همین سادگی ...

خدای من، چه خوبه تو رو داشتن
خدایا دوووستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
بیشتر از همیشه دوستت دارم

متن دکلمه تخت خواب بی تو از مرتضی سرمدی




متن دکلمه تخت خواب بی تو از مرتضی سرمدی

داشتن و خواستن بعضی از آدمها توی زندگی تاوان داره
تاوانشم حسرت و تنهاییه
اما من هنوزم میگم تاوانشم قشنگه
دیشب که داشتم توی خیابون قدم میزدم
دو نفر رو دیدم که چقدر شبیه ما بودن
نگاه کردناشون خندیدناشون راه رفتنشون
یه دفعه
یه دفعه یاد روزی افتادم که توی خیابون آروم دم گوشت گفتم
دوسِت دارم
تو بلند خندیدی
ولی من ترسیدم
نه واسه خنده ی تو واسه نگاه مردم شهر
آخه اینقدر خندت قشنگ بود که ترسیدم همه عاشقت بشن
واسه همینم تو دلم صد بار به خودم لعنت فرستادم
وای
حالا امروز من
اینجا
تنها
با خودم تنها نشستم و آرزو دارم یه بار دیگه بگم دوست دارمو تو بلند بخندی
حالا من اینجا رو نیمکت تنهاییام نشستمو به ماه نگاه میکنم
اینگار
اینگار اونم داره بهم میخنده
هه
میدونم داره به چی فکر میکنه
داره میگه
بازم شب شد و باید برگردی به خونتو اتاقتو تختخواب مثلا دو نفرتو
هر وقت
هروقت هوا تاریک میشه چشمای منم از گریه خیس میشه
وقتی به این فکر میکنم که باید برگردم به خونه ای که یه کس دیگه جز تو در رو برام باز میکنه گریم میگیره
دوباره یه شب دیگه
باید به کسی که دوسش ندارم
بگم سلام عزیرم
یا
باید لبخند بزنمو بگم خوبم
ویا
حتی به دروغ بگم دوست دارم
اما بعدش یواشکی تو دلم بگم دروغ گفتم
من هموزم اونو دوسش دارم
باز یه شب دیگه اومد و تو نیومدی؟
میدونی اینجا یکی آرزوشه جای تو باشه
همونی که تو خونمه و منو خیلی دوست داره
اما من دوسش ندارم
راستی
میخوام رو تخت خوابی که جای توئه یه عروسک بزارم
ترجیح میدم جای تو رو به یه عروسک ساکت و بی صدا بدم تا یه آدمی که نمیتونم دوسش داشته باشم
آره جرات اینو دارم که هنوزم بگم با تموم بی رحمی و بی معرفتیت از همه بیشتر دوست دارم
یادته
یادته یه روز بهم گفتی این آدما یه روز تو رو از من میگیرن
منم بهت خندیدمو گفتم اونا فقط یه آدمن برا من
اما تو
تو که میدونستی برام با همه فرق داری
تو که میدونستی کارایی که واسه تو کردم واسه هیچ کس انجام ندادم
تو که میدونستی حاضرم به خاطر تو از
همه ی اون آدمایی که به قول تو
منو از تو میگیرن بگذرم
حالا بهم بگو
حالا بهم بگو تویی که همه ی اینا رو میدونستی
چرا
حالا جات کنار من تو این اتاق رو این تخت خالیه
نمیدونی چقدر سخته
از آدمی که دوسش نداری
یه تصویر مجازی بسازی
شبیه عشقت
و مجبور بشی از لبخند ماه تا سلام خورشید کنارش بخوابی و
میفهمی چی میگم؟
راستی
یادته یه بار داشتم به ماه نگاه میکردم سرمو چرخوندی طرف خودتو
گفتی من ماه تو ام پس آسمونو نگاه نکن
از اون روز تا دیشب
به خاطر تو هیچ وقت به آسمون و ماهش نگاه نکردما
اما امشب نگاهش میکنم
از لج تو
شاید مث قدیمت حسادت کنی و بر گردی
وای
داره امشب تموم میشه
باز منم و یه تخت خوابو یه عروسکی که
لا اقل مث مردم این شهر وقتی از تو میگم منو سرزنش نمیکنه
هیچ وقت این عروسک رو از روی تختم بر نمیدارم
تا کسی به جای تو اینجانخوابه
داره امشب تموم میشه
خدا کنه فردا شب مث امشب نباشه
خدا کنه برگردی
قول میدم دیگه به ماه نگاه نکنم
قول میدم
برگرد