ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مرد آرایشگر همزمان که پیش بند را میبست....
پرسید:چه مدلی بزنم؟
و پسر جوان گفت: دومادی!
آرایشگر هم خوشحال از اینکه یه مشتری نون و آب دار پستش خورده چند ساعت باوسواس تمام مشغول به کارش شد. اگر کارش خوب بود علاوه بر دستمزد انعام خوبی هم میتوانست بگیرد...
آرایشگر گفت: بفرما شادوماد...راضی هستی...
جوان با نوعی حسرت و دلخوری نگاهی به آینه کرد و گفت:خوبه دستت درد نکنه...ولی!!!
آه بلندی کشید و گفت: حالا همشو از ته بزن... خواستم ببینم اگه امشب به جای اون من دوماد میشدم چه شکلی میشدم....