ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو این دنیا تو این عالم / میون این همه آدم
ببین من دل به کی دادم / به اون کس که نمیخوادم
دلم شیشه دلش سنگه / واسه سنگه دلم تنگه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
برنگرد،
که بر نمی گردی تو هیچوقت
نمی خواهمم داشته باشمت،نترس فقط بیا
در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تا ببینمت
دلم برای راه رفتنت تنگ شده است…
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
میخوام که عاشقت بشم ، گل شقایقت بشم / دلم واست تنگ شده بود ، گفتم
مزاحمت بشم !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
میان عابران تنهاتر از من هیچ کس نیست / کسى اینجا به فکر این غریبه در قفس
نیست
دلم امشب براى خنده هایت تنگ تنگست / فقط در دستهاى گرم تو مردن قشنگست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پیام : موردی برای نمایش نیست
رفته!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ما که همسایه ی اشکیم ولی با دل تنگ . گر لبی خنده زند یاد شما می افتیم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من به دلتنگی شبهای ملول
و تهی مانده خود از شادی
ذهنم از خاطرها سرشار
من به تنهایی خویش و به تنهایی باغ…
و به یک معجزه می اندیشم…
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شکر خدائی را که هستی را با مرگ ، دوستی را یک رنگ
زندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگ
شاپرک را صد رنگ ، و مرا دلتنگ تو آفرید . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر
فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی
و رفتی ، بی آنکه نباشی . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق یعنی با چشم بسته کسی را دیدن و از بین همه دلتنگ یک نفر شدن . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اونائی که ما عاشقشون هستیم هیچ وقت از ما دور نمیشوند
هر روز کنار ما راه میروند اما دیده نمیشوند … شنیده نمیشوند
و هنوز نزدیک و هنوز عاشق … هنوز دلتنگ و خیلی عزیز . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
همواره تنهاییم
در این نفس تنگی
در قلب یک بن بست
مدهوش دلتنگی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زندگی یک پاداش است نه یک مکافات
فرصتی است کوتاه! تا ببالی
بیابی
بدانی
بیندیشی
بفهمی
و زیبا بنگری...
و در نهایت در خاطره ها بمانی...
روزی مجنون از میان سجاده مرد نمازگزاری عبور کرد.
مرد گفت: هی!
مگر نمی بینی که با معشوق خود راز و نیاز میکنم؟
مجنون گفت: من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم
تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی؟!
افراد علاقمند به تاریخچه زندگی انسانهای غول پیکر روی کره زمین در چندین میلیون سال قبل می توانند نسبت به اثبات این نظریه امیدوار باشند.
بر
اساس این گزارش طول رد پای به جا مانده به یکصد و بیست سانتی متر می رسد و
به عقیده محققان به احتمال خیلی زیاد به یک انسان ماقبل تاریخ تعلق دارد.
با
توجه به این که رد پا به صورت عمودی قرار گرفته افراد بد بین بلافاصله
اعلام کردند نمی تواند به یک انسان تعلق داشته باشد. ولی تحقیقات بعدی نشان
داده این رد پا دویست میلیون سال قدمت دارد و طی این مدت تغییرات بسیار
زیادی در وضع و زاویه لایه های زمین رخ داده که ممکن است موجب عمودی شدن
لایه های افقی هم شده باشند.
علاوه
بر این به گفته کارشناسان با توجه به این که انسان ماقبل تاریخ رد پایش را
به جای خاک یا شن روی یک ماگمای سرد شده به جا گذاشته این اثر به خوبی حفظ
شده است.
گفتنی است فرضیه های دیگری هم مطرح شده اند که بر اساس یکی از آنها این رد پا می تواند یک اثر هنری باشد چون روی سنگهای محل زندگی سرخپوستان چروکی آمریکا تصاویر مختلفی از انسانها و حیوانات و پرندگان کنده کاری شده است که البته با اندازه های طبیعی تطابق دارند.